صفحه اول

ساخت وبلاگ

یلدا

گرچه یلدای امسال ، دلچسب نیست

اما برای من تبلور خاطره ی شب های است که "انتظار و امید" همدم تنهایی هایم بوده است

"امید" به هزار آرزویی که داشتم و "انتظار" برای دیدارت؛

در سفره ی یلدایی ات نمادی که مرا در خاطرت زنده کند ، هست

اما در شب های همچنان بی فروغ من ستاره ی یادت سوسو میزند.

یلدایت مبارک

+ نوشته شده در ساعت توسط چشم در راه |

صفحه اول...
ما را در سایت صفحه اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadamkon بازدید : 55 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 22:52

میهمانِ توساعتی میهمانت بودمو تمام سهم من از میزبانیَتیک فنجان چایی بود که نوشیدمکه آنهم از حجم شرمِ حضور والدینتنه گرمایش را حس کردم و نه مزه اش راوقتی سینی چای ات را روبرویم گرفتیو آهسته گفتی " بفرمایید" غیر از روسری سفیدی که بر سر داشتی و خلافِ بختِ من میدرخشیدهیچ چیز به خاطر ندارمهیچ... + نوشته شده در ساعت توسط چشم در راه | صفحه اول...ادامه مطلب
ما را در سایت صفحه اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadamkon بازدید : 77 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 17:07

چشمانت را آرام ببندخیالت را ببربه سالهایی که دوستشان داریهمان لحظه هایی که تکرارشان دیگر بار اتفاق نیافتادآرزو کنهر چه میخواهی !امروز روزِ درخشیدن ستاره های آسمانِ آرزوهای توستکدامشان بیشتر به تو چشمک می زندهمان را انتخاب کنحالا نفست را در سینه حبس کن وبا تمامِ احساست فوت کنبه "دو شمعی " که اشک ریزان روبرویت  استاین شمعها دیرزمانی است که منتظر این لحظه اندمنتظرند که روبرویت باشندتا تو چشمانت را ببندی و بر آنها فوت کنیاین" دو شمع" دیرزمانی است که اشک میریزندمنتظرشان نگذارفوت کن تا خاموش شوندفوت کن عزیزمتا "چشمانم " با نفست بسته شودتولدت مبارک صفحه اول...ادامه مطلب
ما را در سایت صفحه اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadamkon بازدید : 87 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 17:07

این روزها  نوشتن ذهن مشوش را آرام نمی کند

قلمِ شاعرِ عاشق هم خسته شده 

گوشه ای نشسته و به ته کشیدنِ نوک سیاهش می نگرد!

نه از نوشتن ،

از فرسودن ...

+ نوشته شده در ساعت توسط چشم در راه |

صفحه اول...
ما را در سایت صفحه اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadamkon بازدید : 76 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 17:07

فرزندی خلق شد از تلاقی نگاهمان 

نامش عشق ؛
رشد کرد و بالنده شد ،
افسوس که بی پناه رها گردید
بعد از آنکه نگاهمان را از هم جدا کردند!

+نوشته شده در ساعت توسط چشم در راه |

صفحه اول...
ما را در سایت صفحه اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadamkon بازدید : 95 تاريخ : چهارشنبه 19 شهريور 1399 ساعت: 22:40

عَطَش جُرعه جُرعه شنیدنت ، سیرابم نمی کند ! این تشنه به دیدارت هر روز عَطَش دارد . صفحه اول...
ما را در سایت صفحه اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadamkon بازدید : 101 تاريخ : چهارشنبه 19 شهريور 1399 ساعت: 22:40

حادثه ی دلخواه شاخه ای گل به دسترُز ، آنهم قرمزقرمز به رَنگ گونه ات وقتی از خجالت سرخ می شودایستاده کنار درب بزرگی که به محل کارت می رسدانتظارت را میکشمدقیقه ها بعد از ثانیه ها می آینداز صبحِ زود صفحه اول...ادامه مطلب
ما را در سایت صفحه اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadamkon بازدید : 99 تاريخ : چهارشنبه 19 شهريور 1399 ساعت: 22:40

در بحرانهاست که قدر یکدیگر را بیشتر میدانیم ،

کوتاهی زمان زندگی را بیشتر درک میکنیم ،

حسرتِ زمان از دست رفته را بیشتر میخوریم ،

و دلمان برای آنان که عزیزشان داریم بیشتر تنگ میشود ..

 

برای من وقوع بحران،  هر روزه است ؛

هر روز همین احساسها با من است!

صفحه اول...
ما را در سایت صفحه اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadamkon بازدید : 118 تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 ساعت: 9:01

سقف آرزوها

بعد از آنکه در دلم نشستی ، زمان پیش رفت...

و سقف آرزوهایم را هر بار ظالمانه کوتاه تر کرد؛
از آرزوی لحظه های عاشقانه با تو ،  به "فقط"  داشتنت
از آرزوی داشتنت به "فقط" دیدنت،
از آرزوی دیدنت به" فقط"  شنیدنت،
از آرزوی شنیدنت به " فقط" حضورت،
و حالا ،

از آرزوی حضورت به   " فقط رویایت" ...

صفحه اول...
ما را در سایت صفحه اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadamkon بازدید : 126 تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 ساعت: 9:01

سکوت

تو را انسی عجیب است با سکوت!!
آنوقتها سکوتت را نشانه ی رضا میدانستم!

 سکوتت نشکست ، امّا با رفتنت من شکستم .
حالا ،

تو فقط در رویاهای شبانه ام حضور داری ،

نمیدانم چرا در رویاهایم هنوز سکوت بر لب داری ؟!

صفحه اول...
ما را در سایت صفحه اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadamkon بازدید : 126 تاريخ : شنبه 9 فروردين 1399 ساعت: 9:01